جدول جو
جدول جو

معنی صاحب جاه - جستجوی لغت در جدول جو

صاحب جاه
گاهدار پایه دار خداوند مقام صاحب منصب، ارجمند
تصویری از صاحب جاه
تصویر صاحب جاه
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب جاه
دارای مقام و منصب، صاحب قدر و منزلت، ارجمند
تصویری از صاحب جاه
تصویر صاحب جاه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب جاهی
تصویر صاحب جاهی
مقام صاحب جاه بلند مرتبگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جاهی
تصویر صاحب جاهی
بلندمرتبگی، مقام صاحب جاه، برای مثال خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای / دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی (حافظ - ۹۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب کار
تصویر صاحب کار
کارفرما، مباشر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب رای
تصویر صاحب رای
دارای رای و تدبیر صائب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب دار
تصویر صاحب دار
خداوند خانه کد خدا
فرهنگ لغت هوشیار
مانپد خانه خدا کد خدا ابتگن دیور میزبان مالک خانه خانه خدا، میزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جیش
تصویر صاحب جیش
سپهدار سپهسالار لشکر فرمانده قشون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جهان
تصویر صاحب جهان
جهاندار جهاندار پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جمع
تصویر صاحب جمع
مامور جمع آوری مالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جمال
تصویر صاحب جمال
زیبدار خوشگل خوش قیافه زیبا خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جلال
تصویر صاحب جلال
شکوهمند بر نام فرمانروایان کشورهای تازی دارنده جلال دارای شکوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب جمال
تصویر صاحب جمال
خوشگل، زیبا، خوب روی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
دارای خانه، مالک خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب رای
تصویر صاحب رای
دارای رای و تدبیر درست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب کلاه
تصویر صاحب کلاه
دارای کلاه، کنایه از تاجدار، پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب غار
تصویر صاحب غار
یار غار، لقب ابوبکر که همراه حضرت رسول به غار رفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب کار
تصویر صاحب کار
کارفرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
((~. نِ))
مالک خانه، میزبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاحب جیش
تصویر صاحب جیش
((~. جِ یا جَ))
فرمانده قشون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاحب جمع
تصویر صاحب جمع
((~. جَ))
در دوره مغول مأمور تشخیص مالیات و جمع آوری آن، در دوره صفویه کسی که مسئول ضبط و تحویل نوعی ازاموال دیوانی بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاحب جمع
تصویر صاحب جمع
در دورۀ مغول، مامور جمع آوری مالیات که مالیات رعایا را به اقساط وصول می کرد، در دورۀ صفویه تا قاجار، کسی که مسئول ضبط و نگهداری نوعی اموال دیوانی بود مثلاً صاحب جمع آبدارخانه، صاحب جمع جباخانه، صاحب جمع خزانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب مال
تصویر صاحب مال
مالدار، توانگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب کار
تصویر صاحب کار
کارفرما، مباشر
فرهنگ فارسی عمید